استان سمنان با مساحتی بالغ بر 95815 کیلومتر مربع، 8/5 درصد از کل مساحت خاکی و از نظر وسعت ششمین استان وسیع کشور محسوب میشود. جمعیت استان سمنان براساس سرشماری سال 1385 بالغ بر 589742 نفر میباشد که 75 درصد در مناطق شهری و 25 درصد در مناطق روستایی ساکن هستند.
نرخ رشد جمعیت در استان 86/1 درصد و میانگین سنی افراد 2/21 سال و طول عمر متوسط مردم 5/65 سال میباشد. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان سمنان دارای 5 شهرستان، 17شهر، 13 بخش، 29 دهستان و 789 آبادی دارای سکنه میباشد. این استان در همسایگی استانهای مازندران، گلستان، اصفهان، خراسان، تهران و قم قرار دارد.
وضعیت اقلیمی
وجود دو واحد مورفولوژیک اصلی یعنی ارتفاعات البرز در شمال و کویر مرکزی در جنوب، تمامی عوارض طبیعی استان را تحت تاثیر قرار داده و مناظر بسیار چشم گیری را به وجود آورده است. از مهمترین عوارض طبیعی می توان به قله های متعدد اشاره کرد که مهترین آنها عبارتند از: نیزوا، خوش ییلاق، چناشک، شاهوار، سرلک و کلرز.
محددودیت در نزولات جوی و وجود سازندهای تبخیری گچ و نمک دار در مناطق مختلف استان، باعث محدودیت در میزان منابع آب و کاهش کیفیت آن شده است. رودخانه های موجود در این منطقه غالباً به صورت فصلی و خشک رود و فقط در مواقع بارندگی تشکیل سیلاب هایی را می دهند که در نهایت به دشت کویر منتهی می شوند. مهترین رودخانه های استان حبله رود، گل رودبار، چشمه علی، تاش و کال شور هستند.
استان سمنان به خاطر موقعیت جغرافیایی، اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی ومحدودیتهای آب وخاک، از موقعیت کشاورزی مطلوبی برخوردار نیست. تنها دو درصد از کل مساحت استان زیر کشت آبی و دیم است. عمده ترین محصولات این استان را گندم، جو، سیب زمینی، پنبه (وش) بومی و ورامینی، یونجه، اسپرس، شبدر و چغندرقند تشکیل میدهند. از لحاظ دام داری این منطقه به علت دارا بودن مراتع از وضعیت نسبتا” خوبی برخورداراست. استان سمنان با ۵/۵ میلیون هکتار مرتع و ۵/۲ میلیون واحد دامی یکی از قطبهای دام پروری کشور به شمار میآید. استان سمنان از مراکز قابل توجه صنایع دستی و از قطبهای صنعتی کشوربه شمار میرود. دراین استان انواع صنایع دستی نظیر قالی بافی، گلیم بافی، نمد مالی، سرامیک و سفال سازی و … وجود دارد.
مطالعات زمین شناسی انجام شده نشان میدهد که قدیمی ترین تشکیلات از سنگهای پالیوزوییک تا آبرفتهای کوارترنری دراین منطقه وجود دارد. سنگهای دوران دیرینزیوی در شمال سمنان، اطراف شهمیرزاد و جنوب ارتفاعات شمال دامغان و شاهرود وجود دارند. سنگهای دوران میانزیوی در شمال شهمیرزاد در حوالی شیخ چشمه سر و جام دیده میشود. رسوبات دوره دوران ترشیاری از سمنان تا آهوان و طبقات گچدار در شمال سمنان دیده میشوند. سنگهای دوران کواترنری نیز از کوههای شمالی تا دشت کویر دیده میشوند.
بر اساس اطلاعات موجود علاوه بر واحدهای صنعتی درحال تولید، واحدهای قابل توجه دیگری نیز در دست ساختمان است که از این تعداد بیش ترین واحد در شهرستان سمنان (۵۶٪) و کم ترین واحد در شهرستان دامغان (۱۳٪) مستقر هستند. نظر به وضعیت زمین شناسی منطقه، این استان از نظر تنوع مواد معدنی نیز یکی از مناطق غنی کشور به شمار میآید. معادن فعال استان را زغال سنگ، کرومیت، گچ، نمک، سیلیس، سولفات دوسود، دولومیت، پتاس، خاکهای صنعتی، مس، سرب، روی، بوکسیت، منگنز، گوگرد، فسفات و...تشکیل میدهند.
پیشینه تاریخی
محدوده کنونی استان سمنان، بخشی از ایالت "ورن" یا "ورنه" چهاردهمین ایالت از تقسیمات دوره باستان بوده که در تمام حکومت شانزده گانه اوستایی در مادها و هخامنشیان، بخشی از قلمرو سرزمین پارت را تشکیل می داده است. ایالت مذکور در دوره ساسانیان به "پشتخوارگر" تغییر نام داده اما شامل همان شهرهایی بوده که در ایالت پارت موجود بودند. در دوران سلوکیان و اشکانیان این سرزمین "کومیسنه" یا کومیشان نامیده می شد که پس از اسلام به "کومش" یا "قومس" تغییر نام یافته است. ایالت کومش )قومس) از کانونهای مهم اسماعیلیان در قرنهای ششم و هفتم هجری بود. به طوری که در این ایالت ۱۵۰ قلعه در اختیار این فرقه بود که هر مجموعه از آنها را یک کدخدا و هر قلعه مجزای آن را یک محتشم که به منزله فرماندار کل یا حاکم بزرگ بود، زیر نظر داشت. سمنان در دوران مغول، هم چون سایر نقاط ایران از حمله و کشت و کشتار این قوم در امان نماند و متحمل خسارات جانی و مالی بسیار شد. این کشت و کشتار، در زمان تیمور لنگ نیز که از سال ۷۸۳ هجری حمله به ایران را شروع کرد، ادامه یافت.
پس از ظهور و استقرار حکومت صفویان، شاه اسماعیل صفوی به سرکوب گردن کشان ولایتها پرداخت. از جمله، حاکم قلعه فیروزکوه را دستگیر کرد و به این ترتیب، ولایت فیروزکوه و خوار، سمنان و سنگسر به تصرف صفویان درآمد.
کریم خان زند با عنوان وکیل الرعایا مدت ۲۹ سال در ایران سلطنت کرد، ولی در این مدت شهرهای سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام، را در اختیار بزرگان خانواده قاجار قرار داد. بعد از مرگ خان زند، آغا محمد خان شیراز را ترک کرد و به طرف کومش و دامغان رفت و با گرد آوردن عدهای از افراد قبیله خود، سرانجام توانست به ولایت کومش (سمنان، دامغان و بسطام) و ولایت جنوبی دریای خزر دست یابد.
پس از آغا محمد خان، برادر زاده وی به نام فتحعلی شاه قاجار بر اریکه سلطنت تکیه زد و از همان ابتدای سلطنت، سرزمین قومس را که زادگاهش بود مورد توجه قرار دارد و ذوالفقار را به عنوان حاکم سمنان برگزید. نام جغرافیایی قومس تا اواخر دوران قاجاریه بر سر زبانها بود، لیکن در دوران حکومت پهلوی اول، سمنان در شمار شهرهای استان دوم، یعنی مازندران در آمد.
در آغاز سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در زمان نخست وزیری دکتر علی امینی و وزارت کشور سپهبد عزیزی، به پیروی از سنت تاریخی، طبق تصویب نامه هیئت وزیران، ایالت کومش (سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام وسرخه)وجنوب طبرستان یعنی سنگسر(مهدیشهر)، و شهمیرزاد و نقاط تابعه آنها از نظر تقسیمات کشوری به نام فرمانداری کل سمنان نامگذاری شد. مرکز حکومت آن نیز در شهر سمنان تعیین و مستقر گردید .
در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی طبق تصمیم دولت وقت با اضافه شدن دماوند، فیروزکوه، گرمسار و ورامین فرمانداری کل سمنان به استان سمنان تبدیل شد و مرکز آن نیز همچنان شهر تاریخی سمنان باقی ماند. البته طبق تقسیمات کشوری سالهای اخیر، سه شهر دماوند، فیروزکوه و ورامین از استان سمنان جدا گردیدند.
کاوش های باستان شناسی در سطح استان نشان می دهد که محدوده کنونی استان سمنان یکی از قدیمی ترین کانون های استقرار تمدن در فلات ایران می باشد و پیشینه این استقرار به هزاره ششم قبل از میلاد بر می گردد. چنین قدمت تاریخی ای باعث شده که بسیاری از ویژگی های زبان ایران باستان در گویش مردم این خطه از کویر وجود داشته و حفظ شود. بررسی ویژگی ها صوتی گویش سمنانی نشان می دهد که این گویش ادامه زبان پهلوی شمالی بوده و بسیاری از اختصاصات زبان پارتی در آن حفظ شده است.
استان سمنان از نظر تاریخی دارای قدمتی طولانی است و وجود آثار تمدنی قدیمی در نقاط مختلف استان گواه بر این مدعا است. گذر جاده ابریشم از این استان که آثار آن نیز در شهرستان گرمسار باقی مانده نشانگر موقعیت مهم استان در کشور و جایگاه منحصر به فردش در مبادلات اقتصادی ایران قدیم است. مهمترین آثار باقیمانده از ادوار گوناگون تاریخی به تفکیک هر شهرستان عبارتند از:
سمنان: قله های نیزوا – قدمگاه – نرو ارم – سیاهکوه مرغک و فیل کوه - چشمه معدنی تلخاب ، شورآب ، نمک دره - چشمه های آب مراد – آب قولنج – آب گرم و آب سرد سمنان - چشمه شیخ چشمه سر شهمیرزاد – چشمه روزیه – چشمه هوا خورسو – چشمه جوین – چشمه امام زاده زید – چشمه امام زاده عبدالله - پارک جنگلی سوکان – پارک جنگلی کومش – پارک جنگلی محلات - غار دربند- منطقه حفاظت شده پرور - قلعه سارو- قلعه کوش مغان – قلعه لاسگرد قلعه پاچنار حمام پهنه و گرمابه حضرت – حمام ناسار – حمام قلی – حمام نخست - آب انبار سرخه – آب انبار ناسار – آب انبار کارخانه - آب انبار کهنه دژ – آب انبار توکلی - برج چهل دختران - تپه ناسار- کاروان سرای شاه عباسی – کاروان سرای لاسگرد – کاروان سرای شاه سلیمانی و شیخ علاءالدوله - دروازه ارگ – ارگ علاء - مدرسه حاج فتحعلی بیگ – مدرسه صادق خان - آتشگاه سمنان - دارالحکومه سمنان - یخدان آتشگاه
دامغان: قله شاهدار – 30کیلومتری دامغان به ارتفاع 3251 متر - چشمه علی و رودخانه چشمه علی در 35 کیلومتری شمال غربی دامغان - چشمه آبسیج و چشمه کشت دشت - چشمه های آب معدنی جیران قلعه – چشمه باد آب سل آباد آستانه دامغان – باد آب سورت - تپه های ماسه ای بادی حسن آباد - نمکزار کویر دامغان - تپه حصار دامغان - پارک جنگلی دامغان - عمارت آغا محمدخان و فتحعلی شاه - عمارت دختر نعصرالدین شاه ( امیرآباد) - قلعه های مایان – برج طغرل – برج پیر علمدار - گنبد زنگوله - رباط شاه عباسی – بازار قدیمی دامغان - مدرسه موسویه – مدرسه مطلب خان - نقاره خانه - آتشکده صبح - مسجد تاریخانه - مسجد جامع دامغان- مقبره شاهرخ میرزا – گنبد چهل دختر - امام زاده جعفر و امام زاده محمد - بقعه عبدالعالی و عبدالمعالی – بقعه امام زاده ابراهیم
شاهرود: قله شاهوار – 30 کیلومتری شاهرود - چشمه نی – چشمه مهاجرت - پارک جنگلی شاهرود - جنگل ابر - منطقه حفاظت شده خوارتوران – منطقه حفاظت شده خوش ییلاق - قلعه میامی – قلعه پارت ها - حمام امیریه - برج کاشانه – برج مزج - تپه سنگ چخماق – تپه خوریان کاروانسرای میاندشت – کاروان سرای عباس آباد - مدرسه بید آباد – مدرسه شاهرخیه (بسطام)– مدرسه بازار – مدرسه محمد خان زمان - یخدان میان آباد – یخدان مزج – یخدان عباس آباد - مسجد جامع ( بسطام) – مسجد حضرت مجتبی - آرامگاه بایزید بسطامی (بسطام) – آرامگاه شیخ ابوالحسن خراقانی – آرامگاه شیخ عمادالدین – آرامگاه ابن یمین فرومدی – آرامگاه شیخ حسن جوری - امام زاده محمد
گرمسار: چشمه شاه - چشمه عین الرشید – چشمه امام زاده خوشنام – چشمه سنگ آب – چشمه یخچال - چشمه کهنه ده – چشمه شهر آباد - پارک جنگلی گرمسار - قصر شاه عباس ( قصر بهرام) – قصر عین الرشید – قصر حرمسرا - قلعه بنکوه - آب انبار گرمسار – آب انبار ناسار - تپه گیس- کاروان سرای ده نمک - یخدان شه سفید - تکیه آرادان - امام زاده سلطان شاه نظر – بقعه امام زاده علی اکبر - رودخانه حبله رود
مهدی شهر:شهرستان مهدیشهر یکی از شهرستانهای استان سمنان واقع در شمال ایران میباشد. این شهرستان در شمال غربی استان سمنان واقع شده و شهر مهدیشهر مرکز آن میباشد.این شهرستان از سمت جنوب به شهرستان سمنان(سمنان)، از سمت شمال به شهرستان ساری(مازندران)، از سمت مغرب به شهرستان فیروزکوه(تهران) و از سمت مشرق به شهرستان دامغان(سمنان) محدود گشته است. تا قبل از شهریور ۱۳۲۰ دارای فرمانداری نظامی بود که دودانگه و چهاردانگه و نقاط دیگری از شهرستان ساری جزء آن بودهاست. یادآوری میشود که در فرهنگ جغرافیایی ایران که در سال ۱۳۲۹ چاپ شدهاست، این ناحیه با حدود و مشخصات فعلی به عنوان بخش سنگسر آمدهاست. این ناحیه در مرداد ۱۳۸۶ به شهرستان ارتقاء یافت.جمعیّت شهرستان مهدیشهر طبق سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۸۵ ، برابر با ۳۶,۸۷۵ نفر بوده است.
استان سمنان همواره مهد دانشمندان ، شعرا و هنرمندان باذوق بوده؛ که شهرت و اعتبار بعضی از آنها فراتر از مرزهای ایران است. از مشهورترین علما، دانشمندان و عرفای این دیار میتوان به منوچهری دامغانی، ابن یمین فریومدی، فروغی بسطامی، سلطان بایزید بسطامی، شیـخ ابوالحس خـرقانی، شیخ علاءالدوله سمنانی، حاج ملاعلی سمنانی، علامه حائری مازندرانی ، آیت الله محمد رضا فیض ، آیت الله نجات ، آیت الله محمد کاظم مهدوی دامغانی ، آیت ا... یوسف خراسانی حائری، دکتر ذبیح الله صفا، استاد حبیب یغمایی ، آیت الله محمد صالح حائری مازندرانی ، محمود حسینی شاهرودی ، خواجوی سمنانی ، محمد صادق رفعت سمنانی ، محمدرضا فیض سرخه ای ، ابو عبدالله دامغانی ، افتخارالدین دامغانی ، حسن دامغانی ابراهیم سمنانی ، اشرف جهانگیر سمنانی ، حسین سمنانی ، علی اکبر سمنانی ، علاءالدوله سمنانی ، آقا بابا شهمیرزادی... اشاره کرد.
زبان مردم بخش مرکزی و عمده روستاهای این شهرستان ترکی آذربایجانی میباشد. در برخی از روستاها و بخش ها، زبانهای تالشی، تاتی و کردی نیز رواج دارد.
شهر خلخال در 48 درجه و 31 دقیقه طول جغرافیایی و 37 درجه و 37 دقیقه عرض جغرافیایی و ارتفاع 31 متر از سطح دریا واقع شده است. خلخال در جنوب شرقی استان اردبیل واقع شده است و رودهای هروآباد و آپارچای در آن جریان دارند. خلخال منطقه ای کوهستانی با آب و هوای معتدل و نسبتا سرد می باشد. کوهستان جنگلی و بلند طالش در خاور خلخال از شمال به جنوب در حکم سدی میان دریای خزر و استان گیلان و آذربایجان شرقی است که باران خزری در دامنه شرقی آن ریزش کرده و جنگل های طالش را بوجود آورده است .
در شهرستان خلخال هم چون سایر شهرستان های استان اردبیل هنرهای دستی از رواج و قدمت زیادی برخوردار است که بیش تر این صنایع توسط دستان هنرمند زنان و دختران محلی انجام می گیرد. مردم شهرستان خلخال به مهمان نوازی شهره اند. مردم آن دلیر و شجاع بوده و دارای مذهب شیعه و دین اسلام هستند.
برابر با سرشماری سال 1375 شهرستان خلخال 137992 نفر جمعیت داشت. شغل اصلی مردم این منطقه کشاورزی، دامداری و پرورش زنبور عسل است.
برخی از نویسندگان نام خلخال را با نام شهر قدیم خلخال واقع در ناحیه اوتی در ماورای قفقاز که در منابع ارمنی میان قرن دوم و پنجم میلادی به عنوان اقامتگاه زمستانی شاهان ارمنستان و سپس آلبانی ( آران ) آمده است مرتبط می دانند، ناحیه اوتی بر ساحل راست رود کورا در حدود گنجه و شمکور کنونی واقع بوده است. مرکز ناحیه ای که بعدها به نام خلخال معروف شد در سابق فیروز آباد بود و چون ویران شد خلخال به جای آن بر پا شد.
خلخال از شهرهای قدیمی و تاریخی آذربایجان است. در کتاب های جغرافیایی و تاریخی سده های دوم و سوم هجری، مورخان و جغرافی دانان از جمله در کتاب« حدود العالم من المشرق الی مغرب » درباره خلخال چنین نوشته اند:« خلخال از شهرهای کوچک و از توابع آذربایجان بوده، محصول عمده آن گندم و جو بوده است و پلاس و گلیم و لباس پشمی و کرکی در آن بافند….» در معجم البلدان که اواخر سده ششم هجری نوشته شده آمده است:« خلخال شهری است در مشرق آذربایجان و نزدیک گیلان و مزارع و آبادی آن بیش تر در وسط کوه های بلند قرار دارد از آن جا تا شهر قزوین هفت روز و تا اردبیل دو روز راه است و در این ولایت قلاعی بلند قرار دارد که مردمان آن هنگام حمله مغول به آنجا عزیمت نموده اند» در«نزهه القلوب» که حمدلله مستوفی در اوایل سده هشتم هجری نوشته، درباره این شهر چنین آمده است:« خلخال شهر وسط بوده و اکنون دیهی است کما بیش صد موضع و به چهار ناحیه تقسیم می شود: خانندبیل، سنجبد، انجیل آباد و هشتچین
در شهرستان خلخال گویشهای متعددی وجود دارد از آن جمله می توان به گوبشهای ذیل اشاره نمود .
گویش ترکی آذری و فارسی در خود شهر و اکثر روستای خلخال
گویش کردی در بخش مرکزی در دهستان لنبر و روستاهای اطراف
گویش تاتی که یکی از گویشهای منحصر به فرد می باشد در بخش شاهرود خلخال رواج دا رد.
از میان هنرهای دستی معروف این شهرستان می توان به تهیه شال، جاجیمهای ابریشمی و پشمی، گلیم بافی، پلاس، لباس های پشمی وکرکی و بافت مسند اشاره نمود. متاسفانه بعد از متروک شدن نوغان داری(پرورش کرم ابریشم) بافت جاجیمهای ابریشمی نیز متروک شد و حالا درهر کجا جاجیمهای خلخال پیدا شود باید آن را جزو اشیای عتیقه محسوب نمود. شال پشمی خلخال که قسمت عمده آن در بخش شاهرود تهیه می شود از صادرات مهم خلخال بوده که آن هم فعلا کاهش یافته است. بافت گلیم و مسند نیز در خلخال رواج دارد. در این منطقه گاه مسندهای بسیار نفیس دیده می شود که هنرمندان خلخالی آن را به صورت برجسته می بافند
------
جاذبههای طبیعی [ویرایش]
آبگرم معدنی کیوی
کوه آق داغ در نزدیکی دهستان بزرگ برندق قرار دارد.
رودخانه قزل اوزن نیز از کنار روستای نیمه ائیل جاریست.
چشمه آب سرد میرعادل که درروستای اندبیل واقع شده است.
گردنههای مسیر خلخال - اسالم
چشمه آب سرد ازناو که در روستای خوجین واقع شده است.
آبشار نره گر
غار یخگان
مسیر قدیم خلخال - گیلان
از جمله یلاقهای معرف خلخال یلاقی بنام سردول که در روستای وهرآورد قرار دارد و یلاق تابستانی طایفههای گوناگون از ایل شاهسون از چندین دهات اطراف و حتا از تالش گیلان است.
طبیعت زیبای روستای آلهاشم
فنا رود در روستای خوجین
یک سراسرنما از شهر خلخال.
اقلیم و آب وهوا [ویرایش]
شهر ستان خلخال یک منطقه کوهستانی است که ارتفاع آن از شرق به غرب و از شمال به جنوب کاهش مییابد رشته کوههای تالش درشرق آن از شمال به جنوب کشیده شدهاست که مانند سدی میان دریای مازندران و استان گیلان و آذربایجان قرار گرفتهاست به طوریکه بر خلاف دامنههای شرق در دامنههای غربی آن در منطقه خلخال به جهت کاهش باران و خشکی هوا پوشش گیاهی انبوه و چشمگیری دیده نمیشود در این شهرستان رود مهم قزلاوزن و شاخههای آن مانند شاهرود آرپاچای و شنگآباد به طرف جنوب جریان داشته و سرانجام به دریای مازندران میریزد این منطقه از لحاظ آب وهوا دارای تابستانهای معتدل و رمستانهای سرد است به لحاظ موقعیتهای جغرافیایی و شرایط کوهستانی این منطقه دارای جالبترین منابع آبهای گرم معدنی است که مهمترین آنها آب گرم معدنی خلخال سویی در بخش سنجد در فاصله شهرهای گیوی و خلخال میباشد مقدار بارندگی سالانه ثبت شده در ایستگاهها در سال ۱۳۷۹ حدود۸ /۳۱۲ میلیمتر بودهاست که نسبت به سال پیش از آن در حدود ۱۰ درصد نشان میدهد.
صنایع و معادن [ویرایش]
مهم ترین صنایع شهرستان خلخال را صنایع دستی تشکیل می دهند. شهرستان خلخال یکی از مراکز مهم صنایع دستی استان اردبیل و نیز کل کشور محسوب می شود. انواع جاجیم، گلیم، اشیای منبت کاری شده و صنایع چوبی از عمده ترین صنایع دستی این شهرستان است. جاجیم بافی در اکثر روستاهای ایران به ویژه اغلب روستاهای آذربایجان مرسوم است و در هر منطقه دارای ویژگی های خاص می باشد در شهرستان خلخال جاجیم دارای ویژگی های خاص می باشد. در گذشته جاجیم مناسب ترین چیزی بود که مردم منطقه روی کرسی می انداختند که در این میان جاجیم چیچکلمهCHICHAKLAMEH با ترکیبی از رنگ های متنوع و نقوش لوزی داخل الوان راه راه آن در ده و شهر از همه مشهور بود با متروک شدن کرسی زغالی بافت و مصرف جاجیم در شهرها و حتی در شهرستان های دور و نزدیک نیز به فراموشی می رفت ولی روستاییان طبق عادت قدیمی مناسب ترین روانداز کرسی زمستانی را رها نساخته اند
کشاورزی ودامداری [ویرایش]
به طورکلی خلخال از مناطق کشاورزی، باغ داری و دام پروری استان اردبیل است و محصولات عمده اش گندم، جو و حبوبات، برنج، گردو، سیب، گلابی، انگور و پنبه است. خلخال به لحاظ داشتن مراتع نسبتا خوب از دامداری پیشرفته ای برخوردار است و انواع فرآورده های شیری از قبیل: خامه، ماست، کره و پنیر و… هم چنین پشم، پوست و عسل از عمده ترین تولیدات دامی این منطقه به شمار می آیند.
محلههای قدیمی شهر [ویرایش]
حمزه آباد
قاضیلر
آشاقیکوچه
یوخاریکوچه
قلعهباشی
روشنمحله
بازار
بندر بوشهر
بنای بوشهر را به اردشیر ساسانی نسبت دادهاند که نا اصلی آن «رام اردشیر» بود. گفته میشود که «رام اردشیر» به مرور زمان به «ریشهر» تبدیل شد. به نظر میرسد که بوشهر تحریف شده ریشهر- همان شهر قدیمی است.
در سال هزار و صد و پنجاه ه. ق «ابومهیری» پسر شیخناصرخان، ناخدا باشی کشتیهای نادرشاه، طرح اصلی بوشهر را پی ریزی کرد و این شهر را مقر نیروی دریایی نادرشاه قرار داد. از این زمان به بعد بوشهر به عنوان یکی از بنادر مهم خلیج فارس مطرح شد.در زمان کریمخان زند بوشهر چنان اهمیت یافت که رقیب قدرتمندی برای بندر بصره شد.
این بندر در زمان اوج خود از مراکز عمده تجارت خلیج فارس به حساب میآمد و تجار بوشهر قسمت عمده بازرگانی خلیج فارس و اقیانوس هند را به عهده داشتند. حتی «حاج محمد شفیع» اجازه چاپ و نشر اسکناس رایج بوشهر را به دست آورد و این امتیاز تا برقراری بانک شاهی، در بوشهر به قوت خود باقی بود.
بوشهر یکی از نخستین شهرهایی است که در آن چاپخانه چاپ سنگی دایر شد و پیش از بسیاری از شهرهای مهم ایرانی، صنایع جدیدی چون یخسازی و برق ایجاد شد. مردم بوشهر از اولین ایرانیانی بودند که با مجله و روزنامه آشنا شدند. روزنامههای زیادی در اوایل ظهور این پدیده در بوشهر چاپ و نشر میشد که از جمله روزنامههای مظفری. خلیج ایران و ندای جنوب را میتوان نام برد.
همچنین به علت موقعیت خاص این بندر در تجارت و کسب ثروت فراوان، نمایندگی شرکتهای خارجی و نیز کنسولگری دولتهای بیگانه از جمله بریتانیا، آلمان و روسیه و امپراطوری عثمانی در این شهر وجود داشتند که ساختمان بعضی از آنها هنوز پابرجاست. با ایجاد راهآهن سراسری، امور تجاری این بندر به خرمشهر انتقال یافت و به تدریج از رونق آن کاسته شد. بوشهر امروزی شهری توسعه یافته و نوسازی شده و یکی از شهرهای مهم ساحلی با اقتصاد دریایی و صنایع تبدیلی است.
مراکزتاریخی و دیدنی
سیراف
ریشهر
قلعه هلندیها
آب انبار قوام
خانه قاضی
خانه رئیسعلی
عمارت ملک
گور دختر
قبر ژنرال انگلیسی
آرامگاه اصفهانی
آرامگاه سیبویه
معبد خدا دریا
کلیسای مسیح مقدس
کلیسای خارک
ریشهر
صنایع و معادن
صنایعبوشهربهدودستهماشینیودستیتقسیممیشوند. صنایعماشینی این شهرستانعبارتند از: موزاییک سازی، ساخت سکوی دریایی، ساخت و تعمیر کشتی، ریسندگی و بافندگی. صنایع دستی شهرستان بندر بوشهر عبارتند از : بافت عبا، حصیر، جاجیم و گلیم و نیز ساختن ظروف گلی و سفالی. در بعضی نقاط این شهرستان به خصوص بخش حومه ذخایر نفتی قابل توجهی وجود دارد که بیش تر مورد بهره برداری قرار می گیرد، هم چنین معدن سنگی در نزدیکی بوشهر قرار دارد.
کشاورزی و دام داری
اقتصادشهرستان بوشهر بر کشاورزی و ماهیگیری استوار است. کشاورزی دارای اعتبار خاص بوده و با وجود عدم تنوع محصولات کشاورزی از اهمیت حیاتی برخوردار می باشد. نوع کشت آبی و آب کشاورزی بیشتر از چاه معمولی و رودخانه تامین می شود. فرآورده های کشاورزی بوشهر عبارتند از : لیمو، خرما، گندم، جو و تره بار. از نظر ماهی گیری وضع این شهرستان نسبتا خوب بوده و بعلت موقعیت ساحلی بخش های آن، ماهی گیری از مشاغل عمده و رایج اهالی و ماهی جزء صادرات بندر بوشهر بشمار می رود.
مشخصات جغرافیایی
شهرستان بوشهر مرکز استان بوشهر است که در طول جغرافیایی 50 درجه و 51
دقیقه و عرض جغرافیایی 28 درجه و 59 دقیقه و ارتفاع 5 متری از سطح دریا
قرار دارد. بندر بوشهر بصورت شبه جزیرهای بر کرانه خلیج فارس است. در
اطراف این شبه جزیره خورهای سلطانی، لشکری و پودر اهمیت دارد. شهرستان
بوشهر از شمال و شمال خاوری به شهرستان دشتستان، از شمال باختری به شهرستان
بندرگناوه، از شرق به شهرستان تنگستان و از غرب و جنوب به آب های خلیج
فارس محدود است. آب و هوای بوشهر بطور کلی گرم و مرطوب است. مسیرهای دسترسی
به این منطقه عبارت اند از:
ـ راه بندر بوشهر – کازرون به سمت شمال شرقی و به طول 162 کیلومتر.
ـ راه بندر بوشهر – بندر گناوه 72 کیلومتر.
ـ راه بندر بوشهر – اهرم به سمت شرق 52 کیلومتر.
ـ راه بندر بوشهر – اهرم – خورموج به طول 82 کیلومتر.
ـ فرودگاه بوشهر که پروازهای داخلی در آن وجود دارد.
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
به نظر می رسد که بوشهر تحریف شده ریشهر ـ همان شهر قدیمی ـ است. بنای بوشهر را به اردشیر ساسانی نسبت داده اند که نام اصلی آن ‹‹رام اردشیر›› بود. گفته می شود که ‹‹رام اردشیر›› به مرور زمان به ‹‹ریشهر›› تبدیل شد. در سال 1150 هـ. ق ‹‹ابومهیری›› پسر شیخ ناصر خان، ناخدا باشی کشتی های نادر شاه، طرح اصلی بوشهر را پی ریزی کرد و این شهر را مقر نیروی دریایی نادر شاه قرار داد. از این زمان به بعد بوشهر به عنوان یکی از بنادر مهم خلیج فارس مطرح شد. در زمان کریم خان زند بوشهر چنان اهمیت یافت که رقیب قدرتمندی برای بندر بصره در عراق شد. این بندر در زمان اوج خود از مراکز عمده تجارت خلیج فارس به حساب می آمد و تجار بوشهر قسمت عمده بازرگانی خلیج فارس و اقیانوس هند را به عهده داشتند. حتی ‹‹حاج محمد شفیع›› اجازه چاپ و نشر اسکناس رایج بوشهر را به دست آورد و این امتیاز تا برقراری بانک شاهی، در بوشهر به قوت خود باقی بود. بوشهر یکی از نخستین شهرهایی است که در آن چاپخانه چاپ سنگی دایر شد و پیش از بسیاری از شهرهای مهم ایرانی، صنایع جدیدی چون یخ سازی و برق در آن ایجاد شد. مردم بوشهر از اولین ایرانیانی بودند که با مجله و روزنامه آشنا شدند. روزنامه های زیادی دراوایل ظهور این پدیده در بوشهر چاپ و نشر می شد که از جمله روزنامه های مظفری، خلیج ایران و ندای جنوب را می توان نام برد. هم چنین به علت موقعیت خاص این بندر در تجارت و کسب ثروت فراوان، نماینده گی شرکت های خارجی و نیز کنسولگری دولت های بیگانه از جمله بریتانیا، آلمان و روسیه و امپراطوری عثمانی در این شهر وجود داشتند که ساختمان بعضی از آن ها هنوز پابرجاست. با ایجاد راه آهن سراسری، امور تجاری این بندر به خرمشهر انتقال یافت و به تدریج از رونق آن کاسته شد. بوشهر امروزی شهری توسعه یافته و نوسازی شده و یکی از شهرهای مهم ساحلی با اقتصاد دریایی و صنایع تبدیلی است.
شهر
بیرجَند مرکز استان خراسان جنوبی و مرکز شهرستان بیرجند در شرق ایران است.
این شهر در سال ۱۳۸۵، تعداد ۱۵۷٬۸۴۸ نفر جمعیت داشتهاست.(چهل و پنجمین
شهر پر جمعیت ایران)[۱]
شهر بیرجند، اولین شهر در ایران است که
دارای سازمان آبرسانی بوده و بنگاه آبلوله بیرجند به عنوان اولین سازمان
آبرسانی ایران شناخته میشود.[۴] این شهر همچنین دومین شهری در ایران است
که در سال ۱۳۰۲ و پیش از تهران، از لولهکشی آب شهری برخوردار گردید.[۵]
مدرسه
شوکتیه این شهر، سومین مدرسه آموزش به سبک جدید، بعد از دارالفنون و رشدیه
تبریز است. به علت موقعیت سیاسی و استراتژیک شهر بیرجند، سومین فرودگاه
کشور در سال ۱۳۱۲ پس از قلعه مرغی و بوشهر، در این شهر ساخته شد [۶] و تا
پیش از جنگ جهانی دوم، دو کنسولگری انگلستان و روسیه در بیرجند، مشغول
فعالیت بودهاند.[۷]
فهرست مندرجات
[نهفتن]
* ۱ نام
* ۲ تاریخ
o ۲.۱ پیش از اسلام
o ۲.۲ پس از اسلام
o ۲.۳ صفویه
o ۲.۴ قاجاریه
+ ۲.۴.۱ کنسولگریهای انگلستان و روسیه
+ ۲.۴.۲ مدرسه شوکتیه
+ ۲.۴.۳ بانک شاهنشاهی
+ ۲.۴.۴ سینما
o ۲.۵ پهلوی
+ ۲.۵.۱ بنگاه خیریه آبلوله
+ ۲.۵.۲ هنگ ژاندارمری
+ ۲.۵.۳ تیپ ارتش
+ ۲.۵.۴ شهرداری
+ ۲.۵.۵ فرودگاه
+ ۲.۵.۶ گمرک
+ ۲.۵.۷ بیمارستان امام رضا
+ ۲.۵.۸ دانشگاه
o ۲.۶ انقلاب
+ ۲.۶.۱ تاسیس استان خراسان جنوبی
* ۳ گویش بیرجندی
* ۴ آموزش و فرهنگ
o ۴.۱ آموزش عالی
* ۵ اهالی بیرجند
* ۶ جاذبههای گردشگری
o ۶.۱ تاریخی
o ۶.۲ تفریحی
* ۷ آب و هوا
* ۸ ترابری
o ۸.۱ هوایی
+ ۸.۱.۱ فرودگاه بینالمللی بیرجند
+ ۸.۱.۲ فرودگاه نظامی خور
o ۸.۲ زمینی
+ ۸.۲.۱ پایانه مسافربری بیرجند
+ ۸.۲.۲ پایانه باربری بیرجند
نام
نام اصلی این شهر، بیرجند است که به صورتهای برجند، برجن، برکن و بیرگند نیز در نوشته آمدهاست.
پنج وجه تسمیه برای بیرجند بیان شدهاست.
* بیرجند یعنی نصف شهر/نیم شهر
* بیرجند یعنی شهر بلند
* بیرجند یعنی شهر چاه
* بیرجند یعنی شهر طوفان
* بیرجند یعنی برزن
آقای
رجبعلی لباف خانیکی در مقاله خود تحت عنوان "تأملی در نام بیرجند"، بیرجند
را مرکب از دو جزء "بیر" و "جند" میداند. "بیر" در پارسی باستان به معانی
رعد و برق، صاعقه و طوفان و "جند" که معرّب "کند" است به زبان فرارودی به
معنی مکان و شهر آمدهاست. با توجه به نامهای مناطق و شهرها در خراسان
بزرگ، مانند تاشکند، خجند، سمرقند و ...، این وجه تسمیه درست تر به نظر
میرسد.
تاریخ
پیش از اسلام
علاوه بر نام بیرجند که
ساختار آن برگرفته از زبان پهلوی بوده و به دوران پیش از اسلام باز
میگردد، بنا به روایتی، بیرجند، احتمالاً در اواخر حکومت ساسانیان و توسط
زرتشتیان یزدی و کرمانی به عنوان منزلگاهی در حاشیه کویر و در مسیر عبور از
کویر به سمت شمال خراسان بزرگ و ماوراءالنهر بنا شدهاست .[۷]
اشعار
حکیم نزاری، وجود محلهای به نام گبرآباد در بافت قدیمی شهر، کاوشهای به
عمل آمده از قلاع دختر در "بند دره" و "قلعه دره"، و نیز کتیبه بهدست آمده
از کال جنگال در روستای رچ از توابع خوسف، "تخته سنگ لاخ مزار" واقع در
روستای کوچ، سنگ نگاره و کتیبههای پهلوی اشکانی در دره "استاد تنگل"،
حکایت از قدمت چند هزار ساله بیرجند دارد.
همچنین علاوه بر وجود
گورستانهای زرتشتیها در اغلب روستاها و نیز وجود آتشکدههای سفلی و علیا
.[۷] که دال بر قدمت تاریخی این منطقهاست، نام برخی از روستاهای اطراف شهر
بیرجند دارای ریشه پهلوی و اساطیری هستند، مانند: گیو، سهراب، ماژان، سلم
آباد، درخش، خراشاد، رودک، دستجرد، چاج، چهکند، جمشیدآباد و ...
[ویرایش] پس از اسلام
قدیمیترین اثر درون شهری بیرجند، مسجد جامع آن است که در سال ۷۵۰ هجری قمری بنا شدهاست.
احتمالا
یاقوت حموی اولین جغرافیدانی است که از «پیرجند» به عنوان یکی از شهرهای
منطقه قهستان یاد کردهاست. حمدالله مستوفی «بیرجند» را از شانزده ولایت
قهستان و مرکز ولایتی با توابعی چند دانسته که در آن مقدار فراوانی زعفران,
انگور, میوه و اندکی غله به دست میآمدهاست.
زین العابدین
شیروانی, بیرجند را قصبهای شهر مانند از توابع خراسان و دارالملک قهستان
معرفی کرده و افزودهاست که قریب به چهار هزار خانه دارد. آب بیرجند از
کاریز تأمین میشود و مردمش همگی شیعه اند. اعتمادالسلطنه نیز آن را از
قرای قهستان دانستهاست. برخی بیرجند را به علت کوچکی آن «برکند» ثبت
کردهاند بر به معنای «نصف» و کند به معنای «شهر» در مجموع به مفهوم قصبه.
بیرجند
در قدیم چند بار به علت زلزله ویران شدهاست. در فرهنگ عامه بیرجند،
داستانهای بسیاری درباره ویرانی بیرجند در یک زلزله عظیم و سکونت دستهای
از کولیهای چادرنشین در آن، نقل شدهاست. این شهر از عهد صفویه که خانواده
امیریه در آنجا امارت یافتند رو به اعتبار گذاشتهاست.
صفویه
در
اواخر دوره صفوی و پس از قتل نادر شاه با استقرار خاندان خزیمه, بیرجند
مرکز قهستان شد. با زوال دولت صفوی و رسوخ کشورهای اروپای غربی به هند و
آسیای شرقی از راههای دریایی و زمینی, بیرجند که در مسیر عمدهترین راه
زمینی این ارتباط قرار داشت محل عبور اغلب سیاحان, جهانگردان یا مأمورانی
شد که در نوشتههای خود اطلاعات فراوانی درباره شهر و منطقه به جا
گذاشتهاند.
قاجاریه
در سال ۱۲۵۴ خورشیدی، مک گرگور درباره شهر
بیرجند مطالبی نوشته و شمار خانههای شهر را سه هزار باب ذکر کردهاست. در
سال ۱۲۷۳ خورشیدی، ادوارد ییت گزارشی درباره تجارت بیرجند از طریق بندرعباس
و نیز جمعیت ۰۰۰ ۲۵ نفری آن دادهاست.
سرپرسی سایکس در سفر خود به
منطقه, از کوههای معین آباد (ظاهراً همان میناباد)، امیران ناحیه قائنات,
محصولات زراعی بویژه زعفران و زرشک و ابریشم، قالی بافی ساکنان منطقه و
مذهب آنها و نیز شهر بیرجند - که آن را متفاوت با سایر شهرهای ایران دانسته
- مطالبی آوردهاست.
لمتون نیز در سالهای قبل از ۱۳۲۹ خورشیدی به
وضع مالکیت اراضی و قناتهای قائنات و نیز نظامهای آبیاری در آبادیهای
پیرامون بیرجند اشاره کردهاست. [۸]
در دوره قاجاریه به سبب کمبود آب, شهر بیرجند به کندی توسعه مییافت ولی همچنان مرکز ناحیه بود.
[ویرایش] کنسولگریهای انگلستان و روسیه
در
آغاز سدهٔ نوزدهم و پس از جنگ ایران در هرات، و نقش پشتیبانی که بیرجند در
این جنگ داشت، انگلستان جهت حفظ منافع و مستعمرات خود در شبه قاره هند و
توسعه نفوذ خود در افغانستان، در سال ۱۸۹۴ میلادی (۱۲۷۳ خورشیدی)، اقدام به
تاسیس کنسولگری در بیرجند نمود. به تبع ایجاد این کنسولگری، دولت روسیه
تزاری نیز کنسولگری خود را در بیرجند تاسیس نمود.[۷]
به تدریج با
شروع جنگ جهانی اول و دوم و نیز وقوع انقلاب روسیه، رقابت سیاسی بین
انگلستان و روسیه در ایران کاهش یافته و در نتیجه کنسوگریهای دو کشور
تعطیل گشتند.
[ویرایش] مدرسه شوکتیه
نوشتار اصلی: مدرسه شوکتیه
کتیبه بالای صحن مدرسه شوکتیه
این
مدرسه توسط محمدابراهیم خان علم، در سال ۱۲۸۴ شمسی در محل حسینیه شوکتیه
ایجاد شده و فعالیت خود را با حضور ۷ معلم اتریشی و تعدادی مترجم ایرانی و
آموزش ۴۰ دانش آموز آغاز نمود. لازم به ذکر است این مدرسه پس از دارالفنون
تهران و رشدیه تبریز، سومین مدرسه آموزش به سبک جدید در ایران است.
[ویرایش] بانک شاهنشاهی
در
زمان حکومت قاجاریه و متعاقب اقدام انگلستان در تاسیس بانک شاهنشاهی در
ایران، در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ شمسی)، شعبه این بانک در بیرجند به ریاست
یک انگلیسی به نام اف.هیل تاسیس شده و فعالیت خود را آغاز نمود.[۷]
[ویرایش] سینما
اولین
سینمای بیرجند در اواخر دوران قاجاریه و در سال ۱۲۹۲ شمسی، با پخش فیلمهای
صامت، فعالیت خود را آغاز نمود. این سینما که توسط محمدرضا صمصام الدوله،
حاکم وقت زابل ساخته شده بود، از برق کارخانهای بنام "مارشال" استفاده
مینمود.[۹]
[ویرایش] پهلوی
در سالهای نخستین دوران پهلوی، شهر
به مرکز عمده نظامی تبدیل شد. لوله کشی آب در ۱۳۰۲ خورشیدی - که اولین لوله
کشی شهری در ایران به حساب میآمد - و تغییر مسیر رود بیرجند دو عامل مهم
در تحول شهر بود. در ۱۳۱۰ خورشیدی به نوشته روزنامه کیهان به سبب فراوانی
آب قنات در شهر، بر جمعیت آن هنگام کم آبی افزوده میشد.
به علت
اهمیت راهبردی شهر بیرجند در شرق ایران، در سال ۱۳۱۲ خورشیدی، فرودگاه شهر
بیرجند - سومین فرودگاه کشور پس از قلعه مرغی و بوشهر - مورد بهره برداری
قرار گرفت. [۱۰]
در سالهای پس از ۱۳۲۰ شمسی, توسعه شهر سرعت یافت و
در جنگ جهانی دوم متفقین, شاهراه مشهد - زاهدان را ساختند که به صورت یکی
از شاهرگهای ارتباطی متفقین - که با راه آهن ایران رقابت میکرد -
درآمد.[۸]
بنگاه خیریه آبلوله
نوشتار اصلی: بنگاه آبلوله بیرجند
بنگاه
مستقل خیریه آب و لوله بیرجند در سال ۱۳۰۲ شمسی، به عنوان اولین سازمان
آبرسانی ایران توسط عدهای از افراد خیر و نیکوکار شهر بیرجند و همکاری
محمدابراهیم خان علم تاسیس شد. این بنگاه به منظور تامین آب قابل شرب برای
اهالی بیرجند، اقدام به خرید لولههای چدنی انتقال آب از هندوستان و نیز
انتقال لولههای باقیمانده از جنگ جهانی اول در کمپ نیروهای انگلیسی در
سفیدآبه، و مالکیت آب و اراضی قنات دشت علی آباد بیرجند نمود.[۹]
[ویرایش] هنگ ژاندارمری
در
سال ۱۳۰۷، هنگ ژاندارمری بیرجند تاسیس شد. این هنگ دارای ۹ گروهان،
گناباد، فردوس، طبس، شاهرخت، گزیک، بندان، حسین آباد رزاق زاده و گروهان
مرکزی بیرجند بود. وظیفه مرزبانی نیز به عهده این هنگ بودهاست. این هنگ تا
زمان ادغام در نیروی انتظامی، مشغول فعالیت بود.
] تیپ ارتش
در
سالهای نخستین دوره پهلوی و متعاقب تاسیس ارتش نوین در ایران, تیپ ارتش در
بیرجند مستقر شده و اقدام به تاسیس پادگان در شهر بیرجند نمود. این پادگان
که امروزه به نام پادگان آموزشی ۰۴ نامیده میشود، از بدو تاسیس تا کنون،
آموزش سربازان وظیفه را برعهده دارد.[۷]
[ویرایش] شهرداری
در سال
۱۳۱۰، شهرداری بیرجند تحت عنوان بلدیه بیرجند در کنار آرامگاه حکیم نزاری
افتتاح و با ۱۲ کارمند، فعالیت خود را آغاز نمود. اولین شهردار بیرجند،
آقای افشار بود که به مدت ۶ سال سمت ریاست شهرداری را بر عهده داشت.[۱۱]
[ویرایش] فرودگاه
در
سال ۱۳۱۲ به جهت موقعیت سیاسی و نظامی شهر بیرجند و شرق کشور، فرودگاه
بیرجند در زمینی به مساحت ۱۵۰ هکتار در شمال شهر ایجاد گردید.[۶]
[ویرایش] گمرک
در
سال ۱۳۱۷، به منظور سهولت در حمل و نقل و صادرات و واردات کالا به شبه
قاره هند و افغانستان، اداره گمرک بیرجند تاسیس و با دو واحد گمرکی درح و
گزیک فعالیت خود را آغاز نمود.[۷]
[ویرایش] بیمارستان امام رضا
در
سال ۱۳۲۷ در یکی از اراضی و موقوفات متعلق به خاندان علم، معروف به باغ
اناری، بیمارستان امام رضا تاسیس گردید. این بیمارستان علاوه بر پذیرش
بیماران شهرستان بیرجند، نسبت به پذیرش سایر بیماران شهرستانهای جنوبی
استان خراسان اقدام مینمود.[۱۲]
[ویرایش] دانشگاه
در سال ۱۳۵۴
شمسی, با پیگیری دکتر محمدحسن گنجی، در مجموعه موقوفات علم, موسسه آموزش
عالی بیرجند تأسیس و در سال ۱۳۵۶ شمسی با پذیرش ۱۲۰ دانشجو در رشتههای
ریاضی, فیزیک و شیمی, کار خود را آغاز کرد و اکنون به نام رسمی دانشگاه
بیرجند شناخته میشود.[۱۳]
تصویر هوایی از شرق شهر بیرجند. از چپ به راست: خیابان پاسداران، عدل، معلم و غفاری
[ویرایش] انقلاب
پس
از استقرار نظام جمهوری اسلامی توجه بیشتری به بخشهای اداری، آموزشی،
صنعتی و کشاورزی مناطق محروم گردید. ایجاد شهرک صنعتی در غرب بیرجند، تاسیس
دانشگاههای علوم پزشکی، آزاد، پیام نور، صنعتی و ..، ارتقا سازمانهای
اداری مانند اداره راه و ترابری بیرجند به اداره کل و تحت پوشش قرار دادن
کلیه راههای شرق کشور، مهاجرت افغانها به سبب اشغال افغانستان توسط شوروی و
مهاجرت روستاییان، سبب توسعه روزافزون بیرجند گردید، به طوری که پنجمین
شهر استان خراسان گردید.
اکنون بخش شمالی شهر, کارگرنشین با
خانههای ارزان قیمت است. بخش مرکزی بافت قدیمی دارد و تقریبا تمام بیرجند
قبل از قرن چهاردهم را در بر میگیرد و اماکن تاریخی شهر مانند قلعه،
حسینیهها، مساجد تاریخی و آب انبارها در آنجا واقع اند. بخش جنوبی نیز بیش
از نیمی از مساحت شهر را شامل میشود و قسمت جدید شهر است. [۱۴]
تاسیس استان خراسان جنوبی
در تابستان سال ۱۳۸۳ این شهر، پس از تقسیم استان خراسان به سه استان، مرکز استان تازه تاسیس خراسان جنوبی گردید.
[ویرایش] گویش بیرجندی
نوشتار اصلی: گویش بیرجندی
گویش
یا لهجه بیرجندی از گویشهای فارسی نو است که مانند گویشهای دیگر به نسبت
زبان رسمی کمتر تحول پذیرفته و از اینرو بسیاری از ویژگیهای فارسی کهن را
نگه داشتهاست. محمود رفیعی در مقدمه واژهنامه گویش بیرجند مینویسد که
چون بیرجند در نزدیکی کویر و در منطقهای کوهستانی واقع شده، در گذر تاریخ
کمتر مورد تاخت و تاز و هجوم قرار گرفته و در نتیجه گویش آن نیز پاکیزه و
دست نخورده باقی ماندهاست.
[ویرایش] آموزش و فرهنگ
مراکز علمی و
فرهنگی جدید از مدارس علمیه نشأت گرفته اند و در این میان اهمیت مدرسه
معصومیه که سابقهٔ بیش از هزار سال دارد و محل تحصیل اغلب مشاهیر بیرجند
بوده قابل ذکر است. هم اکنون در شهرستان بیرجند پنج مدرسه علمیه با ظرفیت
۲۰۰ نفر طلبه و بیش از ۷۰۰ مرکز آموزشی وابسته به آموزش و پرورش به فعالیت
مشغولند.
مدارس جدید در شهرستان بیرجند زودتر از سایر نقاط کشور
تأسیس شد. مدرسه شوکتیه در سال ۱۲۸۴ خورشیدی پس از تأسیس دارالفنون تهران و
رشدیه تبریز, به همت امیر شوکتالملک علم, حکمران وقت در بیرجند تأسیس شد و
به دنبال آن, دبیرستان شوکتیه و مدارس خضری دشت بیاض, نهبندان، سربیشه،
خوسف و دبستان دخترانه شوکتی افتتاح گردید. آموزش و پرورش بیرجند هم اینک
با بیش از ۹۰ سال عمر با برکت بیش از یکصدهزار نفر دانش آموز را تحت تعلیم
و تربیت دارد. وجود ۴ اداره مستقل آموزش و پرورش در شهرستان بیرجند با بیش
از ۷۰۰۰ نفر پرسنل، مرکز آموزش عالی فرهنگیان، مراکز تعلیم و تربیت،
پژوهشکده معلم و... آموزش و پرورش این شهرستان را به قویترین آموزش و پرورش
استان خراسان (پس از مشهد) تبدیل کرده بود.
[ویرایش] آموزش عالی
بیرجند
به عنوان قطب دانشگاهی شرق کشور از امکانات آموزش عالی خوبی برخوردار است.
در ۱۳۵۴ شمسی, در مجموعه موقوفات علم, موسسه آموزش عالی بیرجند تأسیس شد و
در ۱۳۵۶ شمسی با پذیرش ۱۲۰ دانشجو در رشتههای ریاضی, فیزیک و شیمی, کار
خود را آغاز کرد و اکنون به نام رسمی دانشگاه بیرجند شناخته میشود.[۱۳]
در
حال حاضر ۱۴ هزار دانشجو در ۱۰ دانشگاه و مرکز آموزش عالی مشغول تحصیل
میباشند که بالاترین تورم دانشجویی در سطح کشور را به خود اختصاص
دادهاست. بدین معنی که به ازای هر ۹ نفر شهروند بیرجندی یک نفر دانشجو
وجود دارد. از جمله مراکز آموزش عالی در بیرجند میتوان از:
* دانشگاه بیرجند
* دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
* دانشگاه صنعتی بیرجند
* دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند
* دانشگاه پیام نور بیرجند
* دانشگاه جامع علمی کاربردی بیرجند
* مرکز تربیت معلم شهید باهنر
* مرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان
* مرکز آموزش مدیریت دولتی
* مرکز آموزش عالی دختران بیرجند (سپیده کاشانی)
نام برد.
[ویرایش] اهالی بیرجند
نوشتار اصلی: اهالی بیرجند
جاذبههای گردشگری
علاوه
بر جاذبههای گردشگری موجود در سطح شهرستان بیرجند، آثار تاریخی و مکانهای
تفریحی نیز در داخل در محدوده شهری بیرجند وجود دارد.
[ویرایش] تاریخی
* آب انبارها
بند دره یکی از جاذبههای گردشگری بیرجند
* آرامگاه حکیم نزاری
* ارگ کلاه فرنگی
* بند دره
* بند عمرشاه
* عمارت اکبریه
* قلعه بیرجند
* کنسولگری انگلیس (باغ منظریه)
* مدرسه شوکتیه
* مدرسه معصومیه
* مصلی بیرجند
* یخدان رحیم آباد
تفریحی
* آبنمای موزیکال
* پارک آزادی
* پارک توحید
* پارک صیادشیرازی
* موزه بیرجند
میانگین بالاترین و پایین ترین دما به مقیاس فارنهایت
بارندگی به مقیاس اینچ
آب
و هوای بیرجند، نیمه بیابانی بوده و دارای زمستانهای سرد و تابستانهای خشک
و گرم است. میزان بارش در این شهر با توجه به آب و هوای آن، کم بوده و
بیشترین میزان آن، از آذر تا اردیبهشت رخ میدهد که در فصل زمستان اغلب به
صورت بارش برف است.
ایستگاه هواشناسی بیرجند در سال ۱۳۳۴ خورشیدی
(۱۹۵۵ میلادی) راه اندازی گردید.[۱۵] بر اساس اطلاعات این ایستگاه، میانگین
سالیانه بیشترین و کمترین درجه حرارت این شهر برابر با ۲۴ و ۸ درجه
سانتیگراد است. کمترین دمای ثبت شده در این شهر در ۱۶ ژانویه ۱۹۹۳ و برابر
با ۲۱/۵ - درجه سانتیگراد و بیشترین آن در تاریخ ۱۱ جولای ۱۹۶۷ و برابر با
۴۴ درجه سانتیگراد بوده است. شهر بیرجند، به طور میانگین در ۷۶ روز از سال
دارای دمای زیر صفر درجه و در ۱۴۲ روز از سال دارای دمای بالای ۳۰ درجه
سانتیگراد است.
مجموع بارش سالیانه در شهر بیرجند به طور میانگین
برابر با ۱۷۱ میلی متر در سال است. بیشترین میزان بارش در یک روز، در دوم
ماه می ۱۹۵۷ رخ داد و ۵۲ میلیمتر باران در این شهر بارید. همچنین میانگین
سالیانه رطوبت نسبی در ابن شهر ، ۳۶٪ است و به طور میانگین ۳۰ روز از سال،
آسمان این شهر کاملاً ابری است. هوای بیرجند به طور میانگین در ۱۲ روز از
سال، با طوفان و گرد و خاک شدید همراه است. [۱۶]
ترابری
هوایی
فرودگاه بینالمللی بیرجند
نوشتار اصلی: فرودگاه بیرجند
به
علت اهمیت راهبردی شهر بیرجند در شرق ایران، فرودگاه بیرجند، در سال ۱۳۱۲
شمسی، به عنوان سومین فرودگاه کشور مورد بهره برداری قرار گرفت. این
فرودگاه که در شمال شهر بیرجند واقع است، به مرور زمان گسترش یافته و در
اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۷، با انجام پرواز بیرجند - مدینه به فرودگاه
بینالمللی بیرجند ارتقا یافت. در تاریخ ۱۳۸۹/۰۵/۱۲ اولین پرواز فرودگاه
بیرجند به مقصد دمشق انجام شد.[۱۷]
[ویرایش] فرودگاه نظامی خور
این
فرودگاه، پس از احداث فرودگاه نظامی شیندند در استان فراه افغانستان توسط
شوروی، در ۵۰ کیلومتری غرب بیرجند و در خور ساخته شد. این فرودگاه که در
پایگاه دوازدهم شکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، واقع است،
کاربردی نظامی دارد.
زمینی
پایانه مسافربری بیرجند
این
پایانه در سال ۱۳۷۵ در زمینی به مساحت ۲۴ هکتار و در شمال شهر بیرجند ساخته
شد. در حال حاضر ۱۰ شرکت حمل و نقل مسافر و یک موسسه مسافربری در مسیرهای
تهران، مشهد، زاهدان، کرمان، اصفهان، فردوس، زابل و ... مشغول فعالیت
هستند.[۱۸]
پایانه باربری بیرجند
این پایانه در شهریور
سال ۱۳۷۵ در زمینی به مساحت ۲۳ هکتار و در شمال شهر بیرجند ساخته شد. تعداد
۱۳ شرکت باربری در مسیرهای اصفهان، یزد، کرمان، مشهد، تبریز، شیراز و
تهرانو نیشابور در این پایانه مشغول فعالیت هستند. [۱۸]
شهر بیرجند
ناحیهای که بیرجند جزء کوچکی از آن را تشکیل می دهد، قهستان نام داشت. این ناحیه از یک سو به دلیل کوهستانی بودن، پناهگاه نهضت هایی نظیر اسماعیلیان بوده است، از سوی دیگر، به سبب خشکی اقلیمی و وجود بیابانهایی که به آب وهوای شبه جزیره عربستان شباهت دارد، مورد توجه اعرابی که از جور خلفای عباسی و حاکمان وقت میگریخته اند، قرار داشته است و این گریختگان به این منطقه پناه می آوردند. در اسطورههای تاریخی، بنای قهستان را به سام بن نریمان نسبت می دهند و آن را بخشی از قلمرو فریدون، پنجمین پادشاه پیشدادی می دانند. این شهر در حال حاضر، یکی از شهرهای مهم جنوب خراسان و یک از مراکز عمده تجاری و اقتصادی است. امامزاده زیدبنموسی یکی از اماکن دیدنی و زیارتی این شهر است.
مراکز دیدنی
صنایع و معادن
صنایع شهرستان بیرجند در دو دسته صنایع
دستی و صنایع ماشینی قابل بررسی است. فرش بافی از هنرهای دستی مهم مردم
بیرجند به شمار می رود و فرش ها با طرح های کاشان و محلی و قالیچه ها بیش
تر با طرح های بلوچی، سیستانی، ترکمنی و … تولید می شوند. در زمینهی قالی
بافی اولین منطقهای که در بیرجند مورد توجه دست اندرکاران قرار گرفته
روستای درخش بیرجند است. سییل ادواردز میگوید قرنهاست که مردم قائنات به
قالیبافی اشتغال دارند . مقدس که در پایان قرن دهم از این منطقه بازدید
کرده است ، اظهار میدارد که قالیبافی در قائنات به درخش اختصاص دارد و
اضافه میکند که در آن زمان چهارصد دستگاه قالیبافی در این منطقه موجود
بوده است.
از قالیهای بیرجند تعداد زیادی به یادگار مانده که در موزه
فرش ایران ودرمجموعه آستان قدس رضوی نگهداری میشود که اکثراً بافت روستای
درخش بیرجند هستند. حاج موسی انارکی وعزیز الله زهرایی در بهبود کیفیت
قالی درخش بیرجند سهم عمده ای داشته اند.
با توجه به شواهد تاریخی
قالیبافی در بیرجند ازدرخش شروع شده ولی به مرور زمان در سطح روستاهای
بیرجند گسترش یافته است. موفقیت بافندگان فرش مود را باید در استفاده از
پشم محلی، شستوشوی خوب، رنگرزی سنتی و بافت خوب دانست. امروزه فرش بیرجند
را در بازارهای جهانی را با نام «مود» میشناسند. (روستای مود در 36
کیلومتری بیرجند قرار دارد ومردم آن قالیبافی را بلافاصله از درخش آموختند
و امروزه بیشتر آن ها به شغل قالیبافی اشتغال دارند.) امروزه در شهرستان
بیرجند تعداد 16 هزار دار قالی وجود دارد و تنها در شهرستان بیرجند 200
باب فروشگاه خامه فروشی، 50 الی 60 کارگاه رنگرزی ، 30 الی 40 واحد پرداخت
زنی ودیگر صنفهای وابسته به فرش دایر است این آمار نشانگر آن است که حیات
اقتصادی بیرجند در گرو فرش است.
قالی بافی در بیرجند:
نقوش هندسی قالیچه های بیرجند در قالیچه های عشاعری بیرجند جلوه کرده است
که تجلی اندیشه، ذوق، هنر و احساس است. نقوش هندسی قالیچه های بیرجند
ابتدا به صورت مجرد و انتزاعی بوده و به تدریج به طبیعت نزدیکتر شده است.
بیشتراین نقوش از مثلث و سایر اشکال هندسی گرفته شده و به شکلهای مختلف
کنار هم چیده شده است و با رنگ بندیهای مناسب هر یک نمودی از طبیعت پیدا
کرداند. طرحهای شکسته در قالی بیرجند همچنان بر اصالت اولیه خود باقی
مانده اند اما میتوان به تأثیر عشایر سیستانی که همه ساله به مناطقی از
بیرجند ییلاق میکنند اشاره کرد . طرح زیبای سه برگی که عشایر بخش درمیان
آن را در قالیچه هایشان به کار میبرند از جمله این تأثیرات است. همچنین
در متن قالیچه های بخش درمیان بیرجند که نام قالیچههای عیساییها به خود
گرفته است طرح سه قالبی دیده میشود که هر قالب شامل چند لوزی همانند است
که یکی درون دیگری قرار گرفته که اصالت این طرح نیز به عشایر سیستان
برمیگردد.
درطرحهای فعلی فرش بیرجند قدیمیترین نقشه قالی بیرجند که
در روستای درخش یافت میشده است؛ طرح هراتی بوده است. این طرح بنا بر گل
ختاییدر عمده تولیدات فرش درخش به کار میرفته است. همچنین نقشه درختی
بعد از طرح هراتی از سابقه دیرینهای برخوردار است این نقشه که با الهام
از طبیعت طراحی شده در روستاهای مود و درخش بیشتر از سایر نقاط یافت
میشود از دیگر نقشهای رایج در قالی بیرجند می توان به نقش ریز ماهی ساده،
ریزماهی ترنجدار، ریز ماهی پنج متن و طرح سعدی اشاره کرد.
امروزه
انواع طرحهای مختلف اصفهان ، قم و تبریر و … در کارگاههای قالی بافی شهری
و روستا بیرجند بافته می شود.رایج ترین این نقوش شامل نقشه های: بوته
جقه، طرحهای گلدانی، نقشه دهان اژدر، طرحهای کرمانی، طرح شاه صفی،
نقشهکلهاسبی، طرح خشتی و طرح محرمات هستند.
گلیم بافی:
بافت گلیم در شهر بیرجند رایج نبوده و اغلب در روستاهای اطراف آن بافته
میشود. سابقه گلیم بافی در بیرجند نمیتوان به درستی بیان کرد ولی با توجه
به اظهارات بافندگان محلی با سابقه قالیبافی منطقه هماهنگی دارد. هم
اکنون گلیم وگلیم بافی به گونه ای جدیتر در روستاهای خور و خراشاد رایج
است و در سایر نقاط روستاییان به گونهای انفرادی و بدون تجمع کار گاهی به
بافت آن مشغول هستند . نقش گلیم های منطقه بیشتر به گونه گلیمهای بلوچی
رخشانی است و اغلب طرحهایی بسیار ساده دارد.
گلیم را هم با نقشه از
پیش فراهم شده و از روی طرح و هم به صورت ذهنی می بافند. رنگهایی که
بیشتر در نقش گلیم به کار می رود، خالص و شاد بوده و اغلب زرد آبی قرمز و
سفید شکری است. تنوع در نقش و هماهنگی در رنگ است که به گلیم اصالت بخشیده
و به عنوان هنرهای دستی شهرت جهانی داده است. نقش گلیم در سراسر جهان از
جمله ایران با طرحهای هندسی و خطوط مستقیم و شکسته شکل می گیرد. نقشهای
ایلات از تغییرات به دور بوده و به سنت های اقوام نزدیک ترند و بدین لحاظ
دارای نمای بیش تری از نقوش روستای و شهری بوده و مورد توجه هنر دوستان
است. در این نقوش معمولاً از نقش مایه هایی مانند شاخ گوزن و چشم و کوزه
استفاده می شود در این گلیمها نیز نقشها صادر شدند و همیشه خطوط اصلی شی
را که بافنده قصد نشان دادن آن را دارد مشخص می کنند. طرح و نقشه گلیم در
بیرجند و خراسان از نقاط دیگر مستثنی نبوده ولی در مقام مقایسه با گلیمهای
عشایری که ساده تر هستند و زینه خالی آنها بیشتر است شبیه ترند.
پلاس
نیز نوعی گلیم است و موارد استفاده ای چون گلیم داردو دربیش ترمناطق
روستایی بافته می شود پلاس بافی معمولا با موی بز انجام می گیرد ولی در
روستای خور نوی دیگر پلاس بافی با روگ ( تکه پارچه ) انجام می گیرد. برای
بافت پلاس ابتدا دار پلاس را به وسیله میخ سرپا میکنند سپس شتها را از دو
«سرکار» و « کون کار» می گذرانند و بعد به خاطر اینکه تارها به همدیگر
نرسد و به هم نخورد روی چوب کار را گلی می کنند و سپس به وسیله ماسوره و
نخ پلاس را میبافند برای بافت پلاس باروگ ابتدا چند ردیف شتها را
میچینند که به آن ساده میگویند بعد به وسیله تکهای پارچه که به آن روک
میگویند؛ شروع به بافت پلاس مینمایند. این گونه از گلیم بیشتر برای
توبره مورد استفاده قرار میگیرد و بافت آن به صورت محدود است و به ندرت
انجام میگیرد.
جاجیم بافی:
قدمت بافت جاجیم در این منطقه حدود 30 سال است جاجیم را در این منطقه با
دستگاه توبافی (پارچه بافی) میبافند و تنها تفاوت آن در این است که جاجیم
با نخ کلفتتر بافته میشود. نقش جاجیم دراین منطقه بستگی به سلیقه بافنده
دارد در این منطقه پارچه بافی و جاجیم بافی رابطه ای مستقیم با یکدیگر
دارند و هر منطقه ای که جاجیم در آن بافته میشود حتماً پارچه هم در آن
بافته میشود مرکز عمده بافت جاجیم روستای خوسف است.
سفال گری: با وجود
تحقیقات گسترده ای که در زمینه سفال و سفالگری شده هنوز محققان دقیقاً
نمی دانند که این هنر از چه زمانی شروع شده ولی یقیناً سابقه دیرینه و
چندین هزار ساله سفالگری در نقاط مختلف جهان به هزاره های ماقبل تاریخ
میرسد و سفالگری ایران از این امر مستثنا نیست.بیش تر محققان و
باستانشناسان معتقدند که ایران زادگاه سفالگری بوده و این هنر از این
کشور به سایر نقاط جهان راه یافته است .
سفالگری در این منطقه مانند
سایرمناطق به روشهای مختلف انجام میگیرد. در بیرجند جنبه کاملاً کاربردی
دارد و آنچه بیش از هر چیز دارای اهمیت است این که سفال این منطقه بدون
لعاب بوده و اگر در مواردی هم نیاز به لعاب کاری بوده به صورت بسیار
ابتدایی انجام شده است. سفالگری در بیرجند در روستاهای شاهزیله و کوشه
انجام میگیرد اما سنتی ترین و قدیمیترین روش سفالگری در منطقه شاهزیله
انجام وارایه میشود. گل مورد نیاز این منطقه از این روستاها تهیه میشود.
سفالگران این منطقه معمولاً خاک مل ( خاک رس قرمز که در این محل از اطراف
شاهزیله و مهدیه تهیه میشود ) را مورد استفاده قرار میدهند اغلب کودهای
مورد استفاده زمینی است و سوخت آن گازوییل است از آنجا که حرارت کودهای
آنها قابل کنترل نیست لذا برخی از ظروف در هنگام پخت ذوب میشوند در این
کوره در عین استفاده از یک نوع گل رنگهای متفاوت پس از پخت داریم که علت
آن تغییر حرارت کوره در قسمت های مختلف است از دیگر ابزار سفالگری چرخ
سفالگری است که اغلب توسط خود هنرمند ساخته میشود و اغلب سفال گران با
چرخ پای کار می کنند سنگ چرخ سفال معمولاً از جنس چوب سنگ و سفال
استفاده میشود برخی از سفالگران روی سنگ چرخ نمد روغن زده میکشند.
کشاورزی و دام داری
فرآورده های کشاورزی شهرستان بیرجند عبارت اند از: زعفران، گندم، جو، چغندر قند، پنبه، تره بار، گردو، سیب، عناب و آلو زرد. در بیرجند هم چنین دامداری به گونه سنتی رواج دارد و دام ها، گوسفند، بز، گاو، شتر، و… است.
مشخصات جغرافیایی
شهر بیرجند، مرکز شهرستان بیرجند استان
خراسان، به پهنه ای حدود 2 هزار هکتار در جنوب خراسان، در مسیر راه
بازرگانی مشهد – زاهدان – پاکستان، در 32 درجه و 53 دقیقه پهنای شمالی و 59
درجه و 13 دقیقه درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. بلندی
شهر بیرجند از سطح دریا، 1480 متر و فاصله هوایی آن تا تهران، 791 کیلومتر
است. این شهرستان از شمال به شهرستان قاین، از خاور به افغانستان، از باختر
به شهرستان های طبس و فردوس، و از جنوب به شهرستان نهبندان محدود است. آب و
هوای این شهرستان در نواحی جنوبی گرم و خشک و در ناحیه کوهستانی معتدل
است. بیش ترین درجه حرارت در تابستان ها، 40 درجه سانتی گراد می رسد. فصل
سرما از آبان ماه آغاز می شود و متوسط حرارت به 10-6 درجه سانتی گراد و
حداقل مطلق به زیر صفر می رسد. راه های دسترسی به این منطقه عبارت اند از:
راه آسفالته بیرجند – گناباد، به درازای 214 کیلومتر.
راه آسفالته بیرجند- شوسف، به درازای 165 کیلومتر.
راه شنی بیرجند – اسد آباد، به درازای 84 کیلومتر.
راه شنی بیرجند – خوسف، به درازای 42 کیلومتر.
وجه تسمیه و پیشینه تاریخی
نام نخستین بیرجند «کهستان» یا کوهستان بوده، که عربی آن «قهستان» است، یعنی زمینی که در آن، کوه بسیار باشد. از آن جا که این ناحیه دارای جایگاه طبیعی و جغرافیایی ویژهای بوده و کوه های زیادی دارد، به آن کهستان گفته اند و عرب ها آن را «قهستان» نامیده اند. در بر گزیدن ن %